۱۳۸۸ مهر ۲۴, جمعه

میخواهم دنیا نام ایرانم را با تاریخ با شکوهش و با مردمان خون گرمش و با دیدنیهای شگفت انگیزش بشناسد ، نه با بمب اتم

چندی پیش با یکی از دوستان مسن اروپایی نشسته بودیم كه سر سخن در مورد ایران باز شد ، او ایرن سی سال پیش را خوب میشناخت و خاطراتش برایم خیلی جالب بود ، ایرانی كه برای نسل من بسیار ناشناخته است ایرانی خوشنام كه پدرانمان از آن برایمان نگفتند. بگذریم ، این دوست میگفت سی سال پیش برای کشور شان یک افتخار بود كه شاه ایران و بانو فرح در مراسم رسمی آنها حضور یابند و تقریبا تمام مردان حکومتی به شاه ایران برای داشتن زنی اینچنین زیبا و فعال حسادت میکردند. میگفت در نظر اروپاییان ایران کشوری بسیار پیشرفته و با تمدن بود كه در زمینه فرهنگی و اقتصادی همتای آمریکا به حساب میامد. من كه در کمال تعجب به صحبتهای این دوست گوش میدادم باورم نمیشود كه روزگاری نام ایران اینچنین خوش میدرخشید.و امروز بعد از سی سال در جواب سوال " اهل کدام کشوری" ؟ وقتی میگویی ایرانی هستم طوری نگاهت میکنند گویی از سیاره دیگری هستی ، در این سی سال بر ما چه گذشته ، میخواهم با افتخار بگویم ایرانیم ، میخواهم دنیا نام ایرانم را با تاریخ با شکوهش و با مردمان خون گرمش و با دیدنیهای شگفت انگیزش بشناسد ، نه با بمب اتم و رییس جمهور ضد بشر و رهبر یکه تاز آخوند كه مالک عقل و جان مردم است .میخواهم دنیا نام ایرانم را نه با اسلام كه با زرتشت ، با مزدک ، با حافظ ،با فردوسی بشناسد ، نه با زشتی و ناپاکی كه با چهره زنان زیبای سرزمینم و با وقار مردان آزاده آن به یاد آورند .میخواهم از این غربت به خانه روم .....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر