آزادی تنها تقدسی است که جان می گیرد و خواستنی تر می شود
خانهی من در انتهای جهان است در مفصلِ خاک و پوک. با ما گفته بودند: «آن کلامِ مقدس را با شما خواهیم آموخت، لیکن به خاطرِ آن عقوبتی جانفرسای را تحمل میبایدِتان کرد.» عقوبتِ جانکاه را چندان تاب آوردیم آری که کلامِ مقدسِمان باری از خاطر گریخت !
دلم گرفته است دلم گرفته است به ايوان مي روم و انگشتانم را بر پوست كشيده شب مي كشم چراغهاي رابطه تاريكند چراغهاي رابطه تاريكند كسي مرا به آفتاب معرفي نخواهد كرد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر