۱۳۸۹ دی ۲۳, پنجشنبه

وقتی که عبید زاکانی هفتصد سال پیش دین را به طنز می گرفت ولی ما در قرن 21 باید بترسیم

قضاوت با شماست،اگر امروز عبید زنده بود یا در سیاهچالها می پوسید یا سنگسار می شد یا حکم قتلش توسط خمینی جبار داده می شد آیا ما در قرن بیست و یکم پیشرفت کرده ایم ؟!! ما که حتی در دنیای مجازی نمی توانیم نگاه چپ به دین بکنیم و قلع و قم می کنندمان تا سر جایمان بنشینیم :


ترسا بچه ای صاحب جمال مسلمان شد محتسب فرمود که او را ختنه کردند چون شب در آمد او را کرد بامداد پدر از پسر پرسید که مسلمانان را چون یافتی گفت قومی عجیب اند هرکس که به دین ایشان در آید روز کیر می برند و شب کون اش می درند

ابوالعینا بر سفره ای بنشست فالوده ای برایش نهادند مگر کمی شیرین بود گفت این فالوده را پیش از آن که به زنبور عسل وحی شود ساخته اند

آخندی را گفتند خرقه خویش را بفروش گفت اگر صیاد دام خود را فروشد به چه چیز شکار کند

شخصی دعوای خد ایی می کرد او را پیش خلیفه برد ند او را گفت پارسال یکی اینجا د عوای پیغمبری می کرد او را بکشتند گفت نیک کرد ه اند که او را من نفر ستاد ه بو دم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر