روزها خون دادیم و گریستیم ،شبها نامت را بر بامها فریاد زدیم ،در آخرین لحظات ناامیدی طوفانی از شن و نه باران بر ما نازل کردی ،تو گویی خود بر ما واجب کردی سبز شدن و در خانه نشستن را ،اعتصابات را،من که در باورهایم به وجودت و به بزرگیت شک داشتم،بار دیگر بزرگیت را دیدم.خدایا تو نیز سبز شدی ،پس ایران را از وجود این نابندگانت پاک می گردانیم
۱۳۸۸ تیر ۱۴, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر